تحقیقات نشان داده اند كه مخاطبین رسانه های جمعی (به ویژه تلویزیون) و بینندگان تصاویر ماهواره ای سریعا به تقلید و تكرار برخی از برنامه های غیر قابل كنترل وسایل ارتباط جمعی می پردازند، به عبارتی این نوع تاثیرات، نوعی انفعال درگیرندگان پیام ایجادمی كنند، و زمینه های پذیرش رفتارهای مطلوب یا نا مطلوب را در مخاطبان فراهم می نمایند. عامل دیگر تاثیر گذاری رسانه های تصویری بهره بردن از جایگاه شخصیت های ذی نفوذ در ارسال پیام های مربوط به مصرف بهینه منابع است. تحقیقات نشان داده است كه ارسال پیام توسط افراد متخصص در مقایسه با افراد عادی تاثیر بسزایی بر روی مخاطبان دارد. برخی تحقیقات نشانمیدهند انسان ها غالبا متفكرانی تنبل هستند و همواره قادر نیستند ذهنیت خود را به اندازه كافی به تحلیل اطلاعات اختصاص دهند، و بعد از اندك مدتی تسلیم پیام های ارسالی به ویژه پیام های بصریمیگردند. در همین راستا تحقیقات مربوط به ارزیابی و تبلیغات نیز نشان داده اند كه رسانه ها به ویژه تصاویر تلویزیونی و ماهواره ای كه اكثریت مردم جزء بینندگان آنها هستند با فراهم آوردن برنامه های مختلف قادرند از این ویژگی انسان ها بیشترین بهره برداری را در جهت منافع خود ببرند. به عنوان مثال كیفیت و كمیت اغلب خریدها و مصارف مردم می تواند از این دیدگاه مورد بررسی قرار گیرد. به طور كلی باید گفت: كه رسانه های همگانی دارای دو نقش اساسی در زمینه تغییر گرایش در مصرف كنندگانمیباشند، یكی آموزش و آگاه سازی و دیگری نقش فرهنگ سازی.
اگر از وسایل ارتباط جمعی به ویژه رادیو و تلویزیون به نحو صحیح و با استفاده از نظرات كارشناسی متخصصین علوم رفتاری و اجتماعی بهره برداری شود، می تواند تاثیر بسزایی در اصلاح نگرش ها و ایجاد انگیزه در جهت رفتار مصرفی بهینه داشته باشد. متخصصین فن معتقدند كه از نظر كاركرد تبلیغاتی هیچ رسانه ای به پای تلویزیون نمی رسد و این به خاطر جذابیت تصویری، قدرت نفوذ و جنبه همگانی بودن این وسیله است. امروزه حتی در روستاهای كشور كمتر خانه ای هست كه تلویزیون یا رادیو نداشته باشد، بدین ترتیب این رسانه ها قادرند در جهت ارتقاء سطح فرهنگ عمومی و اصلاح گرایش های غلط مصرفی به خوبی عمل كرده و رسالت انسانی خود را جامعه عمل بپوشانند. بسیاری از نكات آموزشی را امروزه می توان در قالب تبلیغات رادیویی و تلویزیونی تعلیم داد. چرا كه تبلیغات به عنوان یك عامل روانی جهت تحریك و تهییج مخاطبان عمل می نماید و در سایه این تبلیغات زمینه پذیرش گرایش های احساسی و رفتاری خاص در بینندگان به وجود می آید. به ویژه اگر تبلیغات مداوم بوده و درتهیه آن نظرات كارشناسان ارتباطات، جامعه شناسی و روانشناسی لحاظ شده باشد. در پایان باید یادآوری كرد كه تبلیغات باید در راستای فرهنگ سازی مثبت عمل نماید، به عبارتی تبلیغات باید در خدمت فرهنگ و انسان باشد، بنابراین تبلیغات در زمینه مصارف غیر ضروری و الگوهای غلط به هیچ وجه جایز نیست و برای كمك به جریان مصرف بهینه منابع باید از تبلیغات به عنوان ابزاری در این جهت استفاده نمود.
شکل گیری پویش خوش مصرف باشیم شروع خوبی برای تبدیل مصرف بهینه انرژی و نگهداری از منابع ملی به خواست عمومی مردم جامعه است. زمانی که مردم از نظر فکری اغنا شوند که مدیریت مصرف امری لازم برای تعالی کشور و آینده فرزندانشان است، بسیاری از برنامه ها و طرح های حوزه انرژی که نیاز به مشارکت عمومی دارد، بهتر انجام خواهد شد. در این بین انتخاب انواع رسانه و روش های ایجاد ارتباط با مردم موضوع مهمی است که از هدر روی نیرو و بودجه جلوگیری خواهد کرد. شاید بتوان اثرگذارترین رسانه را برای عموم جامعه، صدا و سیما دانست. تلویزیون به عنوان یکی از مراجع ارتباط حاکمیت با مردم و همچنین ابزاری برای سرگرمی، دارای مخاطبینی در همه سنین و در سراسر کشور است.
به طور کلی دو نوع برنامه پیشنهاد شده است. گروه اول برنامه های ترویجی هستند که هدف از آن ها نهادینه کردن فرهنگ مصرف صحیح انرژی، اهمیت دادن به موضوع مدیریت منابع و همکاری با دولت در مواقع لزوم است. برنامه های این دسته شامل موشن گرافیک های جذاب، کلیپ های کوتاه و اثرگذار و میان برنامه هایی است که برای مثال همراه با پیام های بازرگانی پخش می شود. خلاقیت در طراحی سناریو و جذابیت بصری دو ویژگی مهم این گروه است. گروه دوم برنامه های اطلاع رسانی هستند که به منظور آگاهی دادن به مردم درباره وضعیت فعلی مصرف در کشور و یا اعلام هشدار برای شرایط خاصی است که امکان وقوع آن نزدیک می باشد. این دسته از برنامه ها در بخش های مختلف خبری یا به صورت زیرنویس در شبکه های سیما پخش خواهند شد. همچنین برای هشدار شرایط خاص همراه با پیام های بازرگانی نمایش داده می شوند.
